Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-27@23:41:17 GMT

بشقاب پرنده‌ها، موجودات بیگانه و فرهنگ عامه

تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۲۸۱۳۹

بشقاب پرنده‌ها، موجودات بیگانه و فرهنگ عامه

فرارو- برای اولین بار در واشنگتن دی سی یک جلسه استماع عمومی در کنگره در مورد بشقاب پرنده‌ها برگزار شد، زیرا نگرانی‌ها در مورد تهدیدات سفر هوایی و امنیت ملی ناشی از "فناوری ناشناخته" افزایش یافته است. در آن جلسه هم چنین به پنهان کاری احتمالی برنامه‌های تامین مالی شده توسط دولت برای بازیابی و بررسی اشیاء پرنده با منشاء غیرانسانی پرداخته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله، به همین مناسبت هفته گذشته در برلین نمایشگاهی با عنوان "یک بشقاب پرنده در سال ۱۶۶۵" برگزار شد که به موضوع فرازمینی‌های ناخوانده پرداخته بود. این عنوان برگرفته از اولین گزارش‌ها درباره شناسایی یک بشقاب پرنده در آلمان حدود ۳۵۰ سال پیش است. در همان سال شش ماهیگیر شاهد یک پدیده آسمانی غیرقابل توضیح بودند: یک به ظاهر نبرد هوایی در آسمان بر فراز دریای بالتیک در نزدیکی اشترالزوند.

بشقاب پرنده‌ها از دیرباز موضوع اصلی فرهنگ عامه بوده اند. برنامه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی از "مورک و میندی" گرفته تا "پرونده‌های ایکس"، از "ئی. تی" گرفته تا "مردان سیاه پوش" و گروه‌های موسیقی از "کارپنترز" تا "ریدیوهِد" با این تصور که ممکن است در جهان تنها نباشیم آثار هنری را اجرا کرده و به تصویر کشیده اند.

در همین راستا نگاهی به فرهنگی انداخته‌ایم که ایده موجودات فرازمینی را پذیرفته و تعامل آنان با نژاد بشر را تصور و ترسیم کرده است.

مورک و میندی یکی از اولین هامورک با بازی "رابین ویلیامز" یک موجود بیگانه از سیاره اورک در ماموریتی به برای مطالعه رفتار انسان‌ها به زمین اعزام شده و به کلرادوی دهه ۱۹۷۰ میلادی سفر کرده جایی که با میندی با بازی "پاملا داوبر" فارغ التحصیل جوان رشته روزنامه نگاری ملاقات کرد. مورک در حالی که تلاش می‌کند زندگی روی زمین را کنترل کند و با گفتن عبارت "نانُو، نانوُ" به همگان سلام می‌کند عاشق میندی می‌شود. آنان در نهایت ازدواج کرده و صاحب پسری به نام "مرث" از زمین می‌شوند که از نظر سنی مانند پدرش روندی معکوس را طی می‌کند.

در پرونده‌های ایکس: حقیقت آنجاست، "دیوید دوکاونی" و "جیلین اندرسون" در دهه ۱۹۹۰ میلادی با بازی در نقش "فاکس مولدر" و "دانا اسکالی" به شهرت رسیدند. آن دو فیلم "پرونده‌های ایکس" نقش ماموران پلیس فدرال (اف بی آی) را در حال بررسی پرونده‌های ماوراء الطبیعه غیر قابل توضیح ایفا کردند. موسیقی نمادین، اسرارآمیز و فیلم از اشیاء ناشناس در آسمان که نشانگر آغاز نمایش فیلم بود باعث شد مولدر نظریه پرداز توطئه و اسکالی واقع گرا به دنبال نیرو‌های غیرقابل توضیحی در میان ما باشند و کلمات نمادین روی صفحه نمایش داده می‌شد:"حقیقت آنجاست.

ئی. تی یک فیلم علمی – تخیلی امریکایی محصول سال ۱۹۸۲ میلادی است که توسط "استیون اسپیلبرگ" کارگردان افسانه‌ای و با فیلمنامه نویسی "ملیسا متیسن" ساخته شده است. داستان فیلم گرفتار شدن یک موجود بیگانه بر روی زمین را روایت می‌کند که توسط پسر جوانی به نام "الیوت" با بازی "هنری توماس" کشف شده و آن دو با یکدیگر دوست می‌شوند. الیوت با آوردن آن موجود فرازمینی (ئی. تی) به خانه خود در حومه کالیفرنیا به همراه برادر و خواهر کوچک اش تصمیم می‌گیرند وجود آن را پس از ایجاد یک پیوند عاطفی مخفی نگه دارند. با این وجود، دوست بیگانه آنان به زودی بیمار می‌شود موضوعی که منجر به مداخله دولت و وخیم شدن وضعیت الیوت و ئی. تی می‌گردد. با این وجود، ئی. تی بهبود می‌یابد و به او کمک می‌کنند تا راه خانه اش را پیدا کند. این فیلم در گیشه به سرعت موفق شد و شهرت اسپیلبرگ را به عنوان یکی از بهترین فیلمسازان هالیوود تثبیت کرد.

اولین، آخرین و تنها خط دفاعی"مردان سیاه پوش" با بازی "ویل اسمیت" و "تامی لی جونز" مجموعه‌ای از کمدی‌های اکشن علمی - تخیلی آمریکایی است که بر اساس کمیک‌های مارول ساخته شده است. "کی" و "جی" که برای یک آژانس دولتی با بودجه بالا و در عین حال غیررسمی کار می‌کنند حین بررسی مجموعه‌ای از برخورد‌های نزدیک نقشه مرگبار یک عامل وحشت بین کهکشانی را کشف می‌کنند. اولین نسخه از این فیلم که در سال ۱۹۹۷ اکران شد موفقیت دیگری برای کارنامه رو به رشد اسمیت در هالیوود بود که نه تنها نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار (۵۵۰ میلیون یورو) فروش داشت بلکه یکی از بهترین فیلم‌های سال طبق نظر منتقدان بود.

"ریدیوهِد" از شهر سرسبز آکسفوردشایر تا زمانی که آلبوم شان تحت عنوان "اوکی کامپیوتر" در سال ۱۹۹۷ میلادی منتشر شد صحنه راک را تسخیر کرده بودند. با این وجود، این آلبوم آنان را وارد فضای تازه‌ای ساخت از جمله آهنگ "بیگانه دلتنگ زیرزمینی" (Subterranean Homesick Alien) آهنگی درباره فردی که رویای ربوده شدن توسط بیگانگان را در سر می‌پروراند تا از بدبختی زندگی خود بر روی زمین بگریزد. برخی می‌گویند این آهنگ به معنای واقعی کلمه درباره بازدیدکنندگان از فضا است. در همین حال، "تام یورک" خواننده و ترانه سرای ریدیوهِد گفته بود این ترانه ادای احترامی به ترانه "بلوز دلتنگ زیرزمینی" (Subterranean Homesick Blues) اثر "باب دیلن" بوده است.

"تماس با سرنشینان سفینه بین سیاره ای" از گروه کارپنترز اگرچه این آهنگ در ابتدا در سال ۱۹۷۶ میلادی از سوی گروه کانادایی "کلاتو" توسط "جان وولوشوک" و "دی لانگ" ارائه شد نسخه ساخته شده آن توسط گروه امریکایی "کارپنترز" که یک سال پس از آن به لطف اجرای عالی با صدای خوب "کارن کارپنتر" منتشر شد شهرت بیش تری پیدا کرد. "تماس با سرنشینان سفینه بین سیاره ای" یا (Calling Occupants of Interplanetary Craft) شنوندگان خود را ترغیب می‌کند تا از قدرت ترکیبی ذهن شان استفاده نمایند تا آنان را قادر به تماس با "ساکنان فضای بین سیاره ای" سازد و در خط آغازین ترانه ادعا می‌کند که "شما در ذهن تان ظرفیت‌هایی برای ارسال پیام از طریق ناشناخته‌های گسترده را دارید".

با این وجود، این آهنگ پایان خوشی دارد و به این نتیجه می‌رسد که "ما دوستان شما هستیم". این ترانه و آهنگ ماندگار شد و در سال ۲۰۱۱ میلادی در یکی از قسمت‌های برنامه "عجایب منظومه شمسی" از شبکه جهانی بی بی سی که توسط پروفسور "برایان کاکس" اجرا می‌شد پخش شده بود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل بشقاب پرنده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۲۸۱۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است

به گزارش مبلغ سریال حشاشین در ماه رمضان امسال توانست به کمک جلوه های بصری ویژه و تکنیک های فیلمسازی خود به استقبال جالب توجهی دست پیدا کند. با این حال زندگانی حسن صباح از بزرگان فرقه اسماعیلیه که فیلم به او و پیروانش می پردازد به باور خود پیروان مکتب اسماعیلیه هیچ شباهتی به آنچه که در سریال حشاشین آمده است، ندارد.

روزنامه چام جم با حجت‌الاسلام دکتر مهدی فرمانیان که درباره عقاید و تاریخ اسماعیلیه کوشش‌های بسیاری داشته‌اند در همین زمینه مصاحبه جالبی داشته است که در ادامه می آید:

حشاشین، سریالی صهیونیست‌پسند است که عامدانه با سوگیری و جعل و تحریف‌های بی‌شمار، برپایه یک چهره ماجراجو و تاثیرگذار تاریخی بر آن است اسلام استکبارستیز و شیعیان یعنی پیروان اسلام ناب محمدی را دقیقا مانند داعش و ابوبکر بغدادی‌ها به مخاطبان روزآمد رسانه معرفی کند. همچنین کل جریان اسلام‌گرایی را تحریف کند و بد جلوه دهد که در برابر صهیونیسم جهانی و اسرائیل غاصب ایستاده‌اند؟
سریال حشاشین برگرفته از افسانه‌ای است که مارکو پولو در سفرنامه‌اش نوشته و هیچ واقعیت تاریخی ندارد، واقعا یک افسانه و برساخته است. مسلم این است که حسن صباح یک اسماعیلی متدین و اهل دیانت بود. برپایه گواهی و گزارش تواریخ عتیقی که در دوره همین چهره تاریخی به نگارش درآمده‌اند مانند جامع‌التواریخ و مجمل‌التواریخ، این شخصیت، زاهد بود و هیچ‌گاه از دژ الموت بیرون نرفت. حتی زمانی که بر آن شد تا دژ الموت را از فرمانروای زیدی مذهب آنجا بگیرد، بهای آن را به تمامی پرداخت کرد و دژ را به نوعی از صاحب پیشین آن خرید. حسن صباح به اندازه‌ای به مرام و نگرش دینی خود توجه داشت که رفتار سختگیرانه‌ و زاهدمآبانه‌ای را درباره پایبندی به شریعت اسماعیلی در پیش گرفته بود مثلا یکی از فرزندانش را که شرابخواری کرده بود به مرگ محکوم کرد با این توجیه که تو پسر حاکم هستی و از دیگران بایستی پاک‌تر باشی و کار حرام بر تو سزاوار نیست و باید منزه‌تر باشی. حسن صباح به گواهی روایت‌هایی که حتی مخالفان گفته‌اند انسانی متدین بود.

بحث فداییان اسماعیلی را باز کنیم که نخست چگونه کسانی بودند و دوم چگونه کسانی را می‌کشتند؟
فداییان اسماعیلی، آدم‌هایی واقعا متدین و معتقد بودند. فدایی بودند به این معنا که بر پایه اعتقادشان و با دستور حسن صباح، عازم کشتن کسی می‌شدند. تمام ترورهایی که به سرانجام رساندند و قتل‌هایی که از آنها سرزد درباره کسانی برنامه‌ریزی و اجرا شده که به‌شدت علیه اسماعیلیه کار کرده، بسیاری از آنها را کشتار کردند یا کسانی که فشار سنگین و فراوان علیه شیعیان اعمال کردند. البته در همین راستا چندین بار دژهای اسماعیلیه از سوی سلاجقه با یورش شدید روبه‌رو و محاصره شد تا جایی که برخی از این محاصره‌ها تا یک دهه نیز به درازا می‌کشید! افرادی این‌چنین و عملکردشان بهانه به دست فدایی‌ها می‌داد تا آنها را بکشند. یا [به‌ویژه] رهبران صلیبی که در فلسطین چه جنایت‌هایی کردند و فداییان اسماعیلی فقط رهبران اینها را می‌کشتند. نه به مردم کاری داشتند نه ناآرامی ایجاد می‌کردند و نه به فضای خشونت دامن می‌زدند.

جعل واقعیت تاریخی و افسانه‌سازی (ویژگی این سریال) دلایل مختلفی دارد. البته درباره اسماعیلیه چنین افسانه‌سازی‌هایی بی‌سابقه نیست، مثلا یکی از سیاحان/ رهگذران بیگانه یعنی مارکو پولو در این‌باره تخیل‌پردازی را به جایی رسانده که از دیدن انسان‌نماهایی در مشرق با سرهایی به شکل سگ گزارش داده!
اسماعیلیون چون به قول امروزی‌ها «رسانه» نداشتند، اقلیت بودند و نمی‌توانستند درباره عملیات‌ها، توده مردم را توجیه کنند. همچنین رسانه فراگیر در دست مخالف بود، فضای خاصی درباره‌شان ایجاد می‌کردندکه اینها آدم‌کش‌ و چنین و چنان‌ هستند.جالب‌تر این که حتی به خاطر فعالیت‌های پزشکی اسماعیلیه و همچنین دسترسی و دانش‌شان نسبت به گیاهان دارویی و فرآورده‌های دارودرمانی به اسماعیلیه وصف حشاشین داده نشده بود اما مارکوپولو درباره فداییان و بی‌پروایی و از خودگذشتگی‌شان برای نخستین بار درباره دلیل قتل فرماندهان نظامیان صلیبی و رهبران صلیبیان همچنین تطهیر صلیبی‌ها با آن جنایات و تجاوزها این روایت را سرهم کرده که به فداییان حشیش می‌دهند! او آورده که فداییان را از بچگی انتخاب می‌کنند و به باغ ویژه‌ای می‌برند و خیلی خوب پرورش‌شان داده بزرگ‌شان می‌کنند. سپس به آنها حشیش می‌دهند و بعدها آنان را بیرون می‌آورند و با این توضیح که اگر می‌خواهید به آن باغ بهشتی برگردید، باید فلانی را بکشید. فداییان نیز برای این که بتوانند دوباره به آن بهشت موعود برگردند به آدم‌کشی می‌پرداختند.البته فداییان از آن جهت که شریعت‌مدار بودند و به آخرت باور داشتند، با امید واصل شدن به بهشت، فعالیت‌های‌شان را انجام می‌دادند اما این داستان نیز از راستی تهی است، همانند افسانه‌پردازی‌های هرودت، به‌راستی خالی از خردمداری و هرگونه تعقل دین‌باورانه است. بی‌گمان نه حشیشی در کار بوده نه باغی و نه وعده سر خرمنی.گفتنی است در این‌باره آقای فرهاد دفتری، کتابی با نام «افسانه حشاشین» دارد و مفصل در آن پژوهش مشخص کرده که باغ، حشیش و حواشی آن، واقعیت تاریخی نداشته و همه این قصه‌ها برآیند افسانه‌ای است که مارکو پولو برساخته و دیگران نیز با برداشت از آن و شاخ و برگ دادن به پرورندان و جاانداختن این قصه در میان مردم و حتی کتب تاریخی پرداخته‌اند.

ساخت چنین سریال‌ها و فیلم‌هایی در راستای چه اهدافی است؟
هدف از ساختن چنین فیلم‌هایی مشخص است که برای کوبیدن «اسلام سیاسی» است. حشاشین برای کوبیدن «اخوان‌المسلمین» ساخته شده که حماس نیزازهمین اخوان‌المسلمین است.به هرحال سکولارهای مصر همانند السیسی و مبارک، مخالف اخوان‌المسلمین هستند از آن رو که طرفدار اسلام سیاسی و اصلاح سیاسی در راستای اسلام‌گرایی هستند. دو طیف اسلام سکولار با یهودی-‌مسیحی‌های صهیونیست و اسرائیلی‌ها، دست در دست یکدیگر برای کوبیدن اسلام سیاسی، اخوان‌المسلمین‌ها و حماس‌ها متحد و همکار شده‌اند. این دو طیف با حمایت از ساخت چنین سریالی، آن هم در فضایی مشوش از حسن صباح، چهره‌ای غیرتاریخی و غلوشده ارائه داده‌اند تا به عنوان نمادی از اسلام سیاسی به مخاطبان هجی ‌شود! فضایی نادرست که فقط مناسب همان ذهنیات و برساخته‌های افسانه‌ای مارکوپولو است. این برداشت و تفسیر را پدیدآورندگان فیلم حسن صباح از تخیلات خودشان سرهم کرده‌اند. به‌ویژه با گونه‌ای نمادسازی و نمونه‌پردازی درپی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند کسانی هم که به دنبال اسلام سیاسی هستند اخوانی و حماسی هستند! همانند حسن صباح سریال حشاشین، سرسپرده شیطانند و اهریمن در اینها نفوذ کرده! اینها هرکسی را که در برابرشان ببینند یا بایستد به‌سادگی می‌کشند و متاسفانه در سریال حشاشین چنین فضایی پی گرفته شده؛ طراحی لباس و چهره‌ها و شیوه کار و رفتارهاشان به شکلی طراحی و اجرا شده تا در چشم مخاطبان کاملا آشکارا قابل انطباق با دشمنان معاصر جریان صهیونیسم جهانی از آب درآید.

این مهم است که از میان آن همه شخصیت‌های تاریخی چرا حسن صباح انتخاب و برای دستیابی به چنان اهدافی بهانه شده؟
از آن‌رو که حسن صباح شیعه است (هفت امامی بوده) و کنشگران انقلاب اسلامی در ایران نیز شیعه‌اند. ایرانی که طرفدار اسلام سیاسی [اسلام ناب محمدی] است و ما نیز که طرفدار انقلاب اسلامی هستیم. یکی از اهداف غیرمستقیم همین سریال، ایجاد فضایی برای القای غیرمستقیم چنین مفهوم‌ها و برداشت‌هایی است. طبق پژوهش‌ها و آن همه مطالعاتی که در عالم اسماعیلیه داشتم، حسن صباح یک آدم بسیار خوب و متدینی بوده. حتی‌الامکان هوای ضعفا را داشته. او با شماری از فرماندهان نظامی مشکل داشته اما ترورهای او در همین حد هم از دیدگاه ما پذیرفته نیست و معتقدیم که این کار در همین حد هم اشتباه بوده اما روند رخدادها و چگونگی‌شان به گونه‌ای نبوده که این سریال به تصویر کشیده.

بپردازیم به تفاوت اسماعیلیه در دوران حسن صباح و پاگرفتنش با دستاویز قراردادن شماری از سنت‌های ستوده و آیین‌های کهن ایرانی همانند آیین عیاران، جریان فتیان یا جوانمردان در دوران کهن همچنین ناهمگرایی و تفاوت فاحشی که اسماعیلیه معاصر به‌ویژه رهبران‌شان بااسماعیلیه تاریخی دارند چراکه این معاصرها به روشنی از پروردگان استعمار و مهره بازی انگلیس هستند؟
اتفاقی که افتاده همین بوده به‌ویژه این اواخر اسماعیلیون نزاری که خود را وارث حسن صباح می‌شمارند و از نظر نسلی، خود را به او می‌رسانند، با انگلستان ارتباط گرفتند (یعنی زمان آقاخان سوم این هماهنگی آشکارتر شد) انگلیس از آنها حمایت کرد و اینها نیز زیر چتر انگلیس رفتند و به نوعی یک گروهی شدند که حامی تفکر سکولار و رواج آن گردیدند. همچنان‌که آقا خان سوم دیگر نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گرفت و آقاخان چهارم نیز که در لندن و فرانسه و اسپانیا (پررفت و آمد است و...) استقرار دارد، نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد. زن و دخترانش بدون پوشش و حجابند. اینها دیگر در دامن استعمار و انگلیس افتاده‌اند و دیگر آن رویکردهای مثبتی هم که در قدیمی‌هایشان می‌دیدیم در اینها اصلا وجود ندارد، رویکردهایی مانند ستیزه با ستمگران و ظلم‌ستیزی و حمایت از ضعفا و... لذا باید این دو تا را از هم تفکیک کرد.

رسانه در طول تاریخ به دلایلی اسماعیلیه را با نام‌های مختلفی خوانده، از میان آن همه نام مانند ملاحده و باطنیه و چه و چه سریال حشاشین نامی را برگزیده که تلفظش در زبان‌های فرنگی اساسین است واژه‌ای که دقیقا برای معنای تروریست و جانی و قاتل به کار می‌رود که چه پرشمار انیمه، بازی، کارتون، فیلم و سریال با چنین عنوانی ساخته شده! حتی سوگیری معنادار و نمادگونه نام سریال یا چهره‌پردازی‌ها و لباس‌ها که منطبق با داعش و به‌ویژه ابوبکربغدادی است، مخاطبان را به تفسیری تعیین شده و صددرصدمنفی رهنمون می‌شود که در راستای اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی است.
بله دقیقا در ادبیات انگلیسی واژه اساسین به معنی تروریست‌هاست که از همان فضایی برخاسته که سفرنامه مارکو پولو به آن دامن زده که اینها با استعمال حشیش مست می‌شدند و در بی‌خودی به آدم‌کشی می‌پرداختند که هیچ‌کدام از این سخنان واقعیت تاریخی ندارد. ما با این که علاقه‌ای به اینها نداریم اما در فضای دانشگری و پژوهش آکادمیک بایستی در این باره تحقیق کنیم، واقعیت‌های تاریخی را و چنین داده‌هایی را از یکدیگر تفکیک کنیم، با دفاع از واقعیت تاریخی باید اذعان کرد این سریال واقعا افسانه است و با تاریخ هیچ‌گونه هماهنگی و انطباقی ندارد.

البته از کم‌کاری خودمان است که این چنین از شخصیت‌های تاریخی ما به گونه‌ای بهره‌برداری می‌کنند که همسو با اهداف نهان و آشکار استعمار و صهیونیست جهانی است. سوءاستفاده و بهره‌گیری از شخصیت‌هایی که برخلاف زیست حرفه‌ای و تاریخی‌شان، در قالب فیلم‌ها و برساخته‌های معاصر، مطامع و منویات استعمار و دشمنان اسلام را پیگیرانه به جلو می‌برند؟
به نظر می‌رسد ما آدم‌های بزرگی در تاریخ‌مان داریم که از منظر کنش، منش، فکری و ... مثلا از حسن صباح بهترند؛ اگر بخواهیم به ساخت سریال از شخصیت‌های تاریخی بپردازیم واقعا چهره کم نداریم؛ ما صراحتا می‌گوییم که حسن صباح را زاهد و متدین می‌دانیم اما تندرو بوده و ترورهایش را تایید نمی‌کنیم چرا که به ترور در اسلام قائل نیستیم اما نکته‌ای که وجود دارد این است که چهره این سریال، حسن صباح تاریخی نیست و برساخته‌ای است که از خودشان تخیل کرده و به نمایش درآورده‌اند. در مقابل، چنین به نظر می‌رسد که کلا جهان اسلام باید در عرصه جنگ نرم فرهنگی ورود کند زیرا در جهان اسلام، شخصیت‌های بزرگ و پرشماری وجود دارند که آدم‌های خوب و سرشناس و موفقی بودند و می‌شود فیلم‌هایی خوب و همسو درباره‌شان ساخت. حتی از همین اسماعیلیه کسانی بودند که نام نیک برآوردند. مثلا «جوهر الصقلی» فرمانده ارتش المعز لدین‌ا... هست که مصر را فتح کرد و جالب است که خواندن تاریخ چقدر لذت‌بخش است؛ آن زمان هنوز قاهره‌ای وجود نداشت. این سپهسالار در همان روز فتح، عفو عمومی داد و برای این‌که مردم به هراس نیفتند، سپاهیانش را در بیرون فسطاط بخش شمالی مستقر کرد و شهر قاهره را ساخت که در مرکز شهر، مسجدی به نام زهرا بنا کرد و در پیرامون مسجد نیز جامعی یعنی دانشگاهی ساخت به نام الازهر که از سال ۳۷۸هجری قمری بیش از هزار سال است مانند دُر می‌درخشد. به عبارتی، این اثر فاطمیان مصر هست و از نکوکاری‌هایی است که از آنها نضج گرفته. یا در همین شمال خودمان ناصر اُطروش زیدی مذهب را داریم. او وقتی در فتح آمل پیروز می‌شود فرمانده سپاهش به او خیانت می‌کند و خانواده ناصر را گروگان گرفته به دژ لاریجان می‌برد و آنجا پناه می‌گیرد. نیروهای ناصر اطروش پیگیری می‌کنند و او را دستگیر کرده نزد ناصر اطروش می‌آورند که ناصر پس از گفت‌وگو و ملاحظاتی به خواست او درباره حکومت و قدرت توجه می‌کند؛ حکومت را به او تحویل می‌دهد و دخترش را نیز به ازدواج او درمی‌آورد. سپس به مدرسه درس و بحث خودش بازمی‌گردد و کار مسلمان کردن زرتشتی‌های گیلان و مازندران را پی می‌گیرد. در تاریخ‌مان چنین شخصیت‌هایی داریم که این همه برجسته و اخلاقی در حکومت‌داری نمایان شدند و می‌توانند هرکدام‌شان چهره‌ای موثر در سریال‌ها و فیلم‌ها باشند. انسان‌ها و بزرگان متعدد در طیف‌های مختلف مانند علامه حلی یا استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی(ره) که در حکومت، سیاست و ...آیتی بوده یا مثل سیدمرتضی، آن انسان قدر و بی‌نظیر که در بغداد، کتابخانه‌ای با ۸۰ هزار کتاب برپا می‌کند؛ او امیر حج و حرمین، نقیب‌الاشراف و قاضی‌القضات و مرجع شکایت‌های مردم و نقیب‌النقبا و نقیب سادات بوده که از بزرگ‌ترین امپراتوری جهان یعنی خلیفه عباسی، حکم رسمی داشته و بسیار بی‌شمار به مردم و دانش و دانشگری کمک‌ کرده. چه بهتر که ما از چنین شخصیت‌هایی (همانند سید مرتضی علم‌الهدای) به الگوسازی و تهیه تولیدات سینمایی و فرهنگی بپردازیم.‌ باید از چنین شخصیت‌هایی دست‌کم با فیلمسازی تجلیل کنیم، به خاطر دستاوردها و تاثیرها و کارهای جالبی که در زمان قدرت و نفوذشان به نیکی انجام داده و به ثمر رسانده‌اند. این را بیشتر پیشنهاد می‌دهم و چنین شخصیت‌هایی را. اما پیشنهادی برای اسماعیلیه دارم. اکنون که با ساخت حشاشین، چهره حسن صباح خدشه‌دار شده، اسماعیلیه که پول و دستگردی و امکانات هم دارند، بیایند فیلمی درست و منطبق با داده‌های تاریخی برای حسن صباح در مقابل این دروغ‌ها بسازند.

به خاطر همسویی و همگرایی‌شان با استعمار و صهیونیسم جهانی به‌ویژه که این معاصران، پرورده همان‌ها هستند، چنین کاری را بعید است به گردن بگیرند و انجام بدهند.
درست است؛ چنین کاری از اینها بعید است چراکه بااستعماروانگلیس همکاری دارنداماحالاکه چهره حسن صباح مغشوش شده،یعنی موسس نزاریان وشناسنامه گذشته اینها یعنی آقاخانی‌ها که در حشاشین به عنوان خشونت‌طلب و اهریمنی و آدم‌کش تصویر شده، اتفاقا وظیفه آنهاست از بزرگ خودشان دفاع کنند و به اسماعیلیه پیشنهاد می‌دهیم برای حسن صباح یک سریال منقحی بسازند.

و جمع‌بندی نهایی؟
اسماعیلیه قدیم و حسن صباح و هم‌دوره‌ای‌های‌شان متدین و قائل به شریعت بودند که برای خدا کار می‌کردند هرچند چهار تا تقریظ و نقد و ایراد هم به آنها وارد باشد اما اسماعیلیه معاصر متاسفانه تحت تاثیر آقاخان و استعمار به‌ویژه آقاخان چهارم و آن ارتباط‌هایی که با انگلیس دارد، در راستای سکولاریزم عمل می‌کنند اعتقادی به شریعت ندارند و فقط اسمی ازمسلمانی دارندو همین باعث شده پیروان‌شان را از فضای شریعت‌مداری دور کنند و این تفاوت را در میان دو طیف قدیم و جدید می‌بینیم. پیشنهاد می‌کنیم به اصل شریعت برگردند به هر حال حسن صباح را که به عنوان رهبر و موسس نزاریان قبول دارند و از نظر تاریخی نیز چنین است، صباح به شریعت‌ و ظلم‌ستیزی و حمایت از مظلومان و... اعتقاد داشت، پس اینها نیز به شریعت و ستم‌ستیزی و مبارزه با ظلم و استعمار جهانی بپیوندند و از این فضا ان‌شاءا... دور شوند.

علی مظاهری

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899093

دیگر خبرها

  • فیلم| واکنش رسانه‌های بیگانه به اعتراض دانشجویان آمریکایی
  • چند حقیقت شگفت انگیز درباره کشور هند و فرهنگ مردم آن
  • واکنش رسانه های بیگانه به اعتراض دانشجویان آمریکایی
  • ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
  • کشف نشانه‌ای تازه در مریخ برای اثبات وجود موجودات فضایی
  • یک فرضیه در مورد چگونگی حرکت موجودات فضایی بین سیارات
  • مصائب شیراز پس از باران (+ عکس)
  • مصائب شیراز پس از باران / تصاویر
  • تفال به حافظ جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت....
  • سانسور تظاهرات دانشجویان کلمیبا در رسانه‌های بیگانه